صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل طراح قالب | ||
|
نه پیامی ، نه امید گذر نامه بری کیست ، کز گمشده ی من برساند خبری؟ چون تو رفتی ، همه جا خلوت خاموشان شد نیست در کوچه ی ما ، زمزمه ی رهگذری تا که پرواز کنم سوی تو با نغمه ی عشق چه شود گر که ببخشند مرا بال و پری مرغ شب در سفر یاد تو ، چاووش منست بهتر از اشک روان هم ، نبود همسفری به تن خسته ام ، ای جان سفر کرده بیا ! که همه شب منم و یاد تو و چشم تری راه ما دور و دلم با غم تو نزدیکست وین دل غمزده ، جز ناله ندارد هنری نه شگفتست ، اگر مرغ دلم ناله کند نیست از سینه ی تنگم ، قفس تنگ تری برگ برگ تنم از باد خزان میلرزد پیرم و در شب من خفته امید سحری باغبان گرید ، تا غنچه بخندد در باغ پدر از پای فتد تا که ببالد پسری پسرم ! وقت تو خوش باد که در عرصه ی عمر جز دل خرم فرزند ، نخواهد پدری برف پیری به سرم چون نگری، طعنه مزن زیر خاکستر من ، خفته دل شعله وری درد باید ، که سخن زنده بماند جاوید ورنه از شاعر بی درد ، نماند اثری
اثر مهدی سهیلی از کتاب چه کنم؟ دلم از سنگ که نیست..... نظرات شما عزیزان: ابجی
![]() ساعت13:01---1 آبان 1393
به به به...کتاب مردمو میگیری ازتوش شعر مینویسی فکر میکنی خیلی یلی.....بابا باهوش.......
پاسخ: ... عزیزم شما که مردم نیستین،هستین؟؟ منم که اسم کتابو نوشتم ... ولی عجب کتابیه ... و این شعر برام بهترینه ... ممنونم ازتون گاهی دلم تنگ تو می شود... برچسبها: |
|
[ طراحي : بيرق عشق ] |